نخستین نطق تلویزیونی امام
بیانات کوتاه امام که از کانال تلویزیونى ویژهاى پخش گردید، در واقع اولین سخنان ایشان است که از تلویزیون جمهورى اسلامى پخش شده است و آغازى است نو بر فصل آزادى رسانههاى عمومى میهن اسلامى
روز 18 بهمن آقاى مهدى بازرگان به پشتوانه حمایت ملى در مصاحبهاى با روزنامه اطلاعات اظهار داشت: «بیشتر وزرا را انتخاب کرده است و در لحظه مقتضى نامهاى آنان را معرفى خواهد کرد.»
او گفت: «اگر حاکمیت ناشى از اراده ملت است، دولت من که برگزیده شوراى انقلاب است در دفتر نخستوزیر موقت به بهترین شکل این اراده را نشان مىدهد[1]
بنا به خبر دیگرى: «مهندس بازرگان از صبح دیروز به محل کمیته استقبال از امام خمینى نقل مکان کرد و دیشب با بردن وسایل ضرورى از منزل خود به محل مدرسه علوى ـ اقامتگاه امام خمینى ـ عملاً در محل ذکر شده مستقر شد[2].»
در میان خبرها و تحلیلهاى روز 17 و 18 بهمن آنچه بیشتر مورد بحث و توجه است وزراى احتمالى کابینه آقاى بازرگان است. امام خمینى در متن حکم آقاى بازرگان تأکید فرموده بود: «جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مىنمایم»[3]
آقاى بازرگان نیز در خاطراتش تأکید مىکند که «نکات اصلى» متن فرمان را شخص امام خمینى مشخص داشته بود.[4]
هنوز دو روز از ابلاغ حکم نگذشته است که یکى از روزنامهها مىنویسد: «تلاش مهندس بازرگان بیشتر در این جهت است که کابینهاش در عین آنکه نظر امام خمینى و شوراى انقلاب را تأمین مىکند، تأمینکننده نظر رهبران سیاسى مبارز و ملى که در سالهاى گذشته به دفعات بازداشت و زندانى شدهاند نیز باشد.»[5]
داعیهداران و سیاستبازانى که در روزهاى متلاطم انقلاب همواره جانب احتیاط را نگاه مىداشتند و از خطر کردن پرهیز مىکردند، اکنون مطالباتشان از همه بیشتر است و در تکاپویند که در اوضاع تازه جایى مطمئن به دست آورند. از هر سو صداى آنها بلند است و همه گونه سخن مىگویند، اما مردم جز به آنچه که رهبر انقلاب از زبان آنها مىگوید اعتنایى ندارند. روزهاى آینده نشان خواهد داد که دولت موقت تا چه حد به تعهدات خود در برابر انقلاب و فرمان رهبر آن که به دولت او مشروعیت بخشیده و مردم را به حمایت از او دعوت کرده است وفادار مانده است. نگاهى به ترکیب اعضاى کابینه دولت موقت به لحاظ وابستگى آنها به جناحهاى سیاسى و ارتباط تشکیلاتیشان در طول دوران 9 ماهه عمر دولت موقت و ترمیمهایى که در چند مرحله انجام شده خود نشانگر بسیارى از مسائل است:
1) «نهضت آزاد» 11 نفر، 36/6درصد
2) «جبهه ملى» و منفردین و ملیون دیگر 11 نفر، 36/6درصد
3) «انجمن اسلامى مهندسین» (وابسته به «نهضت آزادى») 4 نفر، 13/3 درصد
4) روحانیون شوراى انقلاب 4 نفر، 13/3 درصد[6]
البته این 4 نفر آخر (روحانیون) در سه ماهه آخر دوران کابینه دولت موقت دعوت به همکارى شدند! دولت موقت مرکب از چنین گرایشهایى بود. نیروهاى جوان و مؤمن به اهداف و آرمانهاى رهبر انقلاب از دید آنها فاقد تجربه لازم براى مصادر کلیدى بودند. و این کسان که مىتوانستند درباره برنامه منظم براى دولت امروز داد سخن بدهند و از تجربیات خود (مثلاً در دوران خلع ید) سخن بگویند، عناصرى بودند که در گروههاى ملىگرا مجتمع بودند.
گروههایى که در واقع به لحاظ سابقه پیدایش و گرایشها نسبت مستقیمى با انقلاب اسلامى نداشتند، و نمىتوانستند با مبانى و اصول انقلاب موافقت کامل داشته باشند. عمدهترین نقاط اختلاف به قرار ذیل بود:
الف: مردم، همه اطاعت از فرمانهاى امام را به مثابه تکلیفى شرعى مىشمردند و شنوایى محض از ایشان را شرط درستى نماز و روزه خویش مىدانستند. در حالى که داعیهداران سیاست اطاعتشان صرفاً سیاسى و مقطعى بود.
ب: خواست مردم، حکومت اسلامى، بدون اصالت دادن به روشها و مسلکهاى سیاسى معمول، بود. اما هیچ یک از گروههاى ملى و غیرمذهبى این خواست مردم را اصل نمىگرفتند، و هر یک به تناسب افق و نوع عقاید و تمایلات سیاسى خویش
به حکومت لائیک یا دموکراسى غربى (منهاى صفت اسلامى) و یا حداکثر تلفیقى از دموکراسى غرب و نظام اسلامى (مشابه آنچه که در قانون مشروطیت پیشبینى شده بود) گرایش نشان مىدادند.
ج: مردم در انقلاب اسلامى، خواهان سرنگونى استبداد شاه و سلطنت شاهنشاهى بودند ولى دیگران زمانى که انقلاب در شرف پیروزى بود، اجباراً به این خواست عمومى گردن نهادند.[7]
از سوى دیگر نیز، تجربه سیاسى لازم پیش نیامده بود تا توجه یاران امام و معتقدان به خطمشى او، در شوراى انقلاب، را به این مطلب جلب کند که حتى سپردن پستهاى غیرکلیدى به عناصرى که انقلاب را از اساس به چشمى دیگر مىنگرند و دیر یا زود بىاعتقادى خود را به مشى و منش انقلابى امام نشان خواهند داد، چه نتایج زیانبارى به دنبال خواهد داشت.
حضرت امام خود بارها نسبت به سمت ارشادى روحانیون و عدم دخالت آنها در امور اجرایى تأکید کرده بودند، لیکن وقایع و تجارب بعدى ثابت کرد که حفظ و تداوم دستاوردهاى انقلاب بدون حضور مستقیم پیشتازان اصلى نهضت امکانپذیر نخواهد بود.
البته این حقیقت را نیز نباید از نظر دور داشت که در شرایط آغاز انقلاب شاید اگر رادیکالترین نیروها نیز مسئولیت مىگرفتند چارهاى جز حفظ جنبههایى از وضع موجود آن زمان را نداشتند. وجود وحدت نظر نسبى در یک مجموعه سیاسى اجرایى، این حسن را داشت که یکپارچگى عناصر متشکله دولت را مىتوانست تأمین کند. و شاید همین ملاحظه مورد نظر اعضاى شوراى انقلاب در انتخاب ترکیب دولت موقت بوده است. از محاسن جبرى و آثار وضعى دولت ملیون، این بود که عناصر ناهمگون با انقلاب زودتر شناسایى و حذف شدند. شاید اگر آنها به محک سنجش زده نمىشدند و در عمل بىکفایتى خود را نشان نمىدادند، عدم صلاحیتشان محرز نمىگردید، و همواره از اینکه فرصت بسامان کردن «همه امور» از آنان دریغ داشته شده بود، خود را مظلوم و قدر ناشناخته و حق از کف داده قلمداد مىکردند.
حجت از ناحیه حمایت بىدریغ رهبرى انقلاب بر دولت موقت تمام است و ملت ایران با صداقت تمام اعلام مىکنند که به پیروزى از امام خمینى آمادهاند تا در همه زمینهها به دولت انقلاب کمک کنند. در چنین شرایطى است که حضرت امام در دیدار با قضات دادگسترى در روز 18 بهمن مىفرماید: «از این دولت پشتیبانى کنید، اظهار کنید، در روزنامهها اعلام کنید. و بعد هم که انشاءاللّه یک دولت حقى برقرار شد، آن وقت باید همه بنشینیم و معالأسف یک خرابه را بسازیم.»[8]
تظاهرات در اعلام حمایت از اقدام تاریخى امام خمینى در مورد تعیین نخستوزیر دولت موقت همچنان در سراسر کشور ادامه دارد. در همین حال تعدادى از خانوادههاى نگران همافران زندانى در اقامتگاه امام با ایشان دیدار مىکنند؛ آقاى خلخالى به نمایندگى از سوى امام خطاب به این خانوادهها مىگوید: «نهضت و حکومت اسلامى پشتیبان شماست و تا خون در رگهایمان جارى است اجازه نخواهیم داد حتى یک نفر از همافران رشید در سراسر ایران زیر شکنجه قرار گیرد. همافران و سایر ارتشیان در هر جایى که باشند فرزند گرامى مردم و امام هستند[9].»
خبرنگار «بى. بى. سى» از اصفهان گزارش داده است: «در اصفهان از هماکنون جمهورى اسلامى برقرار شده است. مردم و روحانیون عملاً ادار? شهر را به دست گرفتهاند... یک جمعیت 6 هزار نفرى از مردم داوطلب، عبور و مرور را در شهر هدایت مىکنند. مردم نظافت شهر را نیز به عهده گرفتهاند[10]...»
کارکنان 11 وزارتخانه طى 48 ساعت گذشته حمایت کامل خود را از نخستوزیر منتخب امام اعلام کردهاند و عملاً ادار? این وزارتخانهها را براى دولت انقلاب ممکن ساختهاند. در همین حال اعلام شد که آقاى بازرگان از طریق دهها دیپلمات و مأمور سیاسى و با استفاده از حمایت کارکنان وزارت خارجه، از دولتهاى خارجى خواهد خواست تا دولت وى را به عنوان تنها دولت قانونى به رسمیت بشناسند.[11] علیرغم وجود شایعات در مورد کودتا و دخالت نظامى قدرتهاى خارجى، در نظر آنها که پشت سر رهبر انقلاب ایستادهاند، استقرار جمهورى اسلامى در ایران حتمى است.
شاه در مصاحبه با یک روزنام? انگلیسى همچنان از قدرت سلطنت خود دم مىزند![12] مىتوان حدس زد که این سخنان از سوى کسى که بعدها فاش شد گرفتار حادترین نوع سرطان بوده و مرگ خود را نزدیک مىدیده است، به اشاره امریکا و انگلیس و سازمانهاى اطلاعاتى آنها باشد. نشان دادن مترسک شاه هم براى ترساندن انقلاب بود و هم براى دلگرمى دادن به بازماندگان رژیم در حال احتضار؛ درست در روزهایى که شایع? اجراى کودتاى امریکایى هایزر قوت گرفته است، شاه را به صحن? نمایش آوردن به چه منظورى است؟! جز اینکه نظامیان را به اقدام نظامى خونین تشویق کنند؟. ولى با اینهمه، آنچه بر حامیان شاه و فرماندهان ارتش او حاکم است ناامیدى است بىجهت نیست که به نوشت? واشنگتن پست انورسادات پیشنهاد کرده است به منظور مراقبت از هواپیماهاى مدرن اف ـ 14 که به ایران فروخته شده و در اختیار این کشور است، این هواپیماها را از ایران به مصر منتقل کنند![13]
به گزارش خبرگزاریها جیمى کارتر، سایروس ونس وزیر خارجه و هارولد براون وزیر دفاع امریکا با ژنرال هایزر پس از پایان مأموریتش در ایران به تبادل نظر پرداختهاند. پس از این جلس? مشترک، که به نوشت? هایزر به بررسى اختلافهاى وى و سولیوان اختصاص داشت، هایزر به وزارت دفاع مىرود تا همراه با وزیر دفاع گزارش رئیس مستشارى امریکا در ایران را از طریق تلفن رمز دریافت کنند. آنچه هایزر در این خصوص نوشته، نشانگر بلاهت محض یک کارشناس «خبر?» امریکایى است.
«گزارش گاست کاملاً امیدوار کننده بود. گروه پنج هنوز با یکدیگر استوار بودند. نگرانى عمد? او از موضع کاملاً سازشناپذیر اتخاذ شده توسط خمینى و بختیار بود... گاست مىگفت این وضع به صورت یک دوئل در آمده که اگر به طور صحیحى اداره شود، بختیار مىتواند برنده شود. او ارتش را پشت خود دارد و اگر چه این جنگ ممکن است باعث خونریزى بىنهایت زیادى شود، اما دلیلى براى شکت او وجود نداشت. از اینکه مىشنیدم گروه پنج بعد از رفتن من هنوز با یکدیگرند خوشحال شدم»[14]
اما این خوشحالى دیرى نپایید و چند روز دیگر گروه پنج او به سرنوشتى دچار شد که وى را ناگزیر ساخت در اعتراف به شکست امریکا و سلب مسئولیت بیش از 400 صفحه قلمفرسایى کند و در آخر کتابش تصریح کند که: «پایان این داستان خوفناک و مهیب و بسیار غمانگیز است. امریکا دوست نزدیک و متحد ستبر و خوش بنیهاى را از دست داد که[15]...»! واللّه خیرالماکرین.
نخستین نطق تلویزیونی امام
بیانات کوتاه امام که از کانال تلویزیونى ویژهاى[16] پخش گردید، در واقع اولین سخنان ایشان است که از سیماى جمهورى اسلامى پخش شده است و آغازى است نو بر فصل آزادى رسانههاى عمومى میهن اسلامى.
امام خمینى در نطقى کوتاه که مستقیماً از شبکه تلویزیونى کارکنان اعتصابى پخش شد فرمودند:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
دستگاههایى در این مملکت بوده و هست که بایستى در خدمت مردم مىبودند؛ ولى رژیم غاصب و فاسد در گذشته از آنها در راه هدفهاى نامشروع خود و گسترش فساد استفاده کرده است.[17][18]
دیدار امام با اهالی کردستان
امام خمینى در دیدار با جمعى از اهالى کردستان در روز 18 بهمن 57 پس از بیان سابقه اختلافافکنى حکومتهاى جور بین شیعه و سنى و بهرهبردارى دول استعمارى در قرون اخیر فرمود:
«قریب سیصد سال پیش از این، سیاست خارجى در ایران و در شرق [اجرا] شد. آنها بیشتر درصدد این مسائل برآمدند. کارشناسهاى آنها اشخاص و طوایف را مطالعه کردند و روحیات مردم را دیدند و هم? جهات مادیات ما را تحت مطالعه قرار دادند، و از دو راه خواستند از ما بهرهگیرى کنند: مادى، مىبینید که بهرهگیرى کردند؛ بهرهگیرى روحانى هم این بود که به این اختلافات دامن زدند و ما را بیشتر، از هم جدا کردند.»[19]
مسئله کردستان و فعالیت بیگانگان و گروهکهاى وابسته به آنان در آن منطقه، که تا سالها پس از پیروزى انقلاب اسلامى از اهم مسائل میهن ما بود، ریشه در سیاستهایى داشته که توسط استعمار انگلیس و دست نشاندگانش در منطقه اعمال مىشده است.
مناطق کردنشین در 5 کشور پراکنده است که براساس پژوهشى در سال 1979 (آستانه انقلاب اسلامى) انتشار جمعیت در آنها به ترتیب در ترکیه، ایران، عراق، سوریه و لبنان، و شوروى بوده است. کردها از قدیمىترین اقوامى هستند که در فلات بزرگ ایران مجتمع شدهاند و براساس تحقیق ایرانشناسان روسى و انگلیسى آنان از اخلاف «ماد»ها بشمارند. نام «کردستان» نخستین بار به صورت رسمى در دوره سلجوقیان رواج یافته و در دفاتر دیوانى ثبت شد، و حدود و قلمرو آن در همان زمان ضبط و تعیین گردیده است. حمداللّه مستوفى، مورخ و جغرافیدان مشهور قرن هشتم هجرى حدود کردستان را ولایت عراق عرب، خوزستان، عراق
عجم، آذربایجان و دیار بکر نشان داده که همه در محدوده فلات ایران واقعاند.
کردها از نخستین اقوامى هستند که اسلام آوردند و خدمات شایانى در گسترش آن انجام دادند. کردان ایوبى، که از 567 تا 648 ه. ق. بر بخش اعظم کردستان حکومت مىراندند و خلافت فاطمى مصر را برانداختند در جریان جنگهاى صلیبى قهرمانیها از خود نشان دادند. صلاحالدین ایوبى، قهرمان جنگهاى صلیبى، دولتى تشکیل داد که قلمرو آن از فرات تا نیل کشیده شده بود. وى دولت عیسوى بیتالمقدس را مغلوب کرد و در کمتر از سه ماه بر اورشلیم تسلط یافت. صلاحالدین، پس از قرنها، حرمین شریفین را از تصرف خلفاى فاطمى خارج ساخت و ضمیم? متصرفات خود کرد و مذهب خویش (شافعى) را در مناطق تحت قلمرو خود رواج داد. ریچارد اول، پادشاه انگلیس، و فیلیپ اگوست، پادشاه فرانسه، و دیگر سلاطین سرزمینهاى مسیحى همواره از بیباکى و رشادت و شهرت صلاحالدین بیمناک بودند[20].
در جریان جنگ جهانى اول، استعمار انگلیس به فکر تأسیس «کردستان بزرگ» افتاد ولى با شکست امپراطورى عثمانى و روى کار آمدن کمال آتاترک، مهر? انگلیس، استعمار بریتانیا دیگر استقلال کردستان را به مصلحت خویش ندید، چه شمار بسیارى از کردان در ترکیه بودند و احتمال آن بود که از جانب آنان خطرى پیش آید.
سیاست استعمارى تاز? انگلیس و فرانسه، به ویژه در سرزمینهاى اسلامى، در پى آن بود که در مقابل وحدت اسلامى، «ناسیونالیسم» را اشاعه دهد تا ظاهراً با استحکام بخشیدن به اساس قومیت، وحدت دینى و اسلامى متحدکنند? جهان اسلام را بر هم زند.
برخوردهاى مشابه آتاترک و رضاخان با کردهاى دو کشور، نشان از سیاست واحدى داشت که به ایشان دیکته شده بود. آتاترک تعداد کثیرى کرد را که بدانها نام «ترکهاى کوهستانى» داده بود در ترکیه قتل عام کرد. رضاخان نیز در مناطق کردنشین همین سیاست را دنبال مىکرد. بهرهبردارى دولت کمونیستى شوروى از مظالم رضاخان نیز مزید بر علت شده بود. نتیج? چنین سیاستى این شد که پس از سقوط رضاخان و اشغال ایران توسط قواى متفقین، همانگونه که ارتش سرخ شوروى و
ایادى آنها در آذربایجان سخن از تجزیه و تشکیل جمهورى مستقل آذربایجان پیش آورده بودند، در همان سالهاى 1324 و 1325 ه. ش. قاضى محمد نیز در مهاباد علم جمهورى خودمختار برافراشت که در این کار از حمایت بارزانىهاى عراق نیز برخوردار بود.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که جدا از ایرانى نژاد بودن طایف? کردان، کردهاى ایران سنت و فرهنگى متفاوت با اقوام کرد مناطق دیگر دارند. علاوه بر آن، کردهاى کردستان شمال و شمال شرقى، کردستان جنوبى و جنوب غربى، کرمانشاهان، ایلام و قصرشیرین، و کردهاى مقیم استان زنجان و آذربایجان، و اقوامى که «لک» نامیده مىشوند با هم تفاوتهاى اساسى دارند و اغلب کردهاى مرکزى و جنوبى منطقه، در زبان و مذهب و آداب به لرها شبیهترند تا فىالمثل به کردهاى عراق و ترکیه.
حکومت پهلوى به وسایل مختلف باعث ایجاد تشتت و تفرقه در میان اقوام مختلف و مسلمان ایران مىگردید. تشدید اختلافات قومى در ایران، بخصوص در زمینههاى مذهب و زبان، یکى از سیاستهاى امپریالیسم جهانى بود که بدست رژیم پهلوى به اجرا در مىآمد. به اقتضاى همین سیاست بود که شاه روحانیون مبارز شیعه را به مناطق سنىنشین (کردستان، بلوچستان، ترکمن صحرا و...) تبعید مىنمود تا بر شدت اختلافات بیفزاید. البته در این مورد بخصوص، اغلب نتیج? مطلوب حاصل نمىشد و همواره تفاهم غلبه داشت.
سیاست شاه در حمایت از ملامصطفى بارزانى[21]، و عوامل او در برابر دولت عراق، از اوایل ده? چهل، یکى دیگر از موارد سوء استفاد? رژیم پهلوى از کردان است که سرانجام پس از سالها به موجب قرارداد 1975 م الجزیره، که میان ایران و عراق منعقد گشت[22]، ایران متعهد گردید که از حمایت بارزانىها دست بردارد و عراق نیز از ادعاى گزافه خود بر اروند رود منصرف شود و اعتبار «خط تالوگ» را ـ که معیارى بینالمللى براى مرزهاى آبى است ـ بپذیرد. «بنا به گزارش مطبوعات خارجى، واسط? نزدیکى شاه و صدام، سادات بود اما در اواخر فوری? 1975 بارزانى که نگران مذاکراتى بود که به طور مخفیانه بین نمایندگان شاه و صدام در بغداد در جریان بود، هیئتى را به مصر فرستاد. سادات هیئت کرد را پذیرفت، هیئت از رئیس جمهور مصر خواست به آنها اطمینان دهد که در صورت امضاى پیمانى بین بغداد و تهران، مصر از حقوق آنها حمایت خواهد کرد. سادات به آنها اطمینان داد که چنین مذاکراتى وجود خارجى ندارد[23].»
به هر حال، رفتار شاه با رؤساى کرد در راستاى سیاسى بود که از منافع منطقهاى امپریالیسم پاسدارى مىکرد. نمون? این سیاست یکى هم انتخاب یا انتصاب ائمه جمع? مناطق سنىنشین ایران از سوى ادار? امور اجتماعى وزارت دربار بود. مواردى هم پیش مىآمد که رژیم براى روحانى مورد قبول اهالى حکم انتصاب مىفرستاد که در واقع رعایت تشریفات بود. گاهى ائمه جماعت شیع? برخى شهرستانها نیز از سوى وزارت دربار به این سمت منصوب مىشدند. که البته اینها مورد نفرت مردم بوده و هیچگونه پایگاه مردمى نداشتند.
شروع تبلیغات ضد انقلاب علیه امام خمینى و مذهب تشیع در مناطق کردنشین از آغاز تشدید نهضت در سال 56 بود. در همین زمان افراد و گروههاى وابسته به بیگانگان ـ کرد و غیر کرد ـ در منطقه دست به فتنه و آشوب زدند. در این گیر و دار، گاه عوامل شوروى نیز ـ که به منزل? جاسوسان دو جانبه عمل مىکردند همگام با امپریالیسم امریکا به فعالیت پرداختند.
نمونهاى از آن، کمک این عناصر به فرار پال شى پارون و بیل گى لرد مدیران مؤسسه امریکایى «اى. دى. اس» بود که توسط بازپرس شجاع دیوان کیفر[24] در ماههاى پیش از پیروزى انقلاب دستگیر شده بودند و همزمان با پیروزى انقلاب از زندان گریختند[25]. قابل توجه اینکه «حزب توده» به فرار این دو امریکایى از مهاباد بسیار کمک کرده بود. «شاخ? حزب توده» در حزب دموکرات کردستان[26] ابتدا از امریکائیها، در ویلایى در مهاباد پذیرایى مىکند، و سپس اسکورت مجهز به آژیر و گروهى نگهبان مسلح در اختیارشان مىگذارد تا با خاطرى آسوده به فرار خود ادامه دهند[27]!
مطالب مهم و تعیینکنندهاى که حضرت امام خمینى در ملاقات جمعى از روحانیون اهل تسنن کردستان بیان کردهاند، در واقع تصویرى واقعى است از آنچه بر پیروان هم? مذاهب اسلام در طول تاریخ یکهزار و چند صد ساله گذشته است. هشدار امام در خصوص توطئهاى که استعمار از 300 سال پیش، با اعزام کارشناسان و مطالع? اشخاص و طوایف، تدارک دیده است مىتوانست براى
رهبران مذهبى اهل تسنن ایران به ویژه در منطقه کردستان، بیدار کننده باشد. اما متأسفانه بعضى اغراض و جهالتها به توطئهگران میدان داد و آشوب کردستان را باعث گردید ـ و البته حضور کثیر پیشمرگان مسلمان کرد و روحانیون انقلابى این خطه در جبهههاى مبارزه با عوامل بیگانه در کردستان نشان داد که حساب مردم ستم کشیده و مسلمان کردستان از آنان که سر در آخور بیگانه دارند جداست. در مورد ماهیت ماجراى کردستان و نقش امریکا و شوروى و ماهیت افراد، احزاب و گروههاى سیاسى که به آشوب در این منطقه دامن مىزدند.
پیوست ها:
[1]. اطلاعات 18/11/1357، ص 2. [2]. همان جا. [3]. صحیفه امام؛ ج 6، ص 54 . [4]. خود مهندس بازرگان در مورد جریان صدور فرمان نخستوزیرى مىنویسد: «براى صدور فرمان، آیتاللّه خمینى نکات اصلى را ذکر کرده گفتند خودتان کنارى نشسته عبارت آن را تهیه نمایید. آقاى مطهرى کاغذ و مداد به دست گرفته با آقایان مهدوى کنى، هاشمى رفسنجانى و صدر حاج سید جوادى به یک طرف اتاق رفتند. دکتر یداللّه سحابى و دکتر ابراهیم یزدى هم به آن جمع اضافه شدند، من هم جلو رفتم. هر یک تذکراتى براى مطالب فرمان مىدادند بدون آن که اشکال و اختلاف عمدهاى وجود داشته باشد و بالاخره با خواندن در جمع و استماع و تصویب امام، متن فرمان به شرحى که شنیده یا دیدهاید صادر شد. «دو سال آخر»، ص 297. مطمئناً از جمله «نکات اصلى» مورد نظر امام همان است که در متن از فرمان مزبور نقل کردیم. [5]. اطلاعات 18/11/57، ص 2. [6]. برگرفته از ص 39 و 40 جزوه شوراى انقلاب و دولت موقت. عناوین و نسبتهاى ذکر شده از خود آقاى بازرگان است. [7]. «به نظر نهضت آزادى ایران، ضامن حفظ رژیم حاضر مملکت یعنى رژیم پادشاهى اجراى صحیح و کامل اصول مشروطیت، انتقال صد در صد قدرت تصمیم و اختیار به دولت ـ یک دولت برگزیده ملت ـ مىباشد به همان ترتیب که در کشورهاى سلطنتى سوئد و انگلستان و دانمارک و بلژیک متداول است.» اسناد نهضت آزادى، ج 1، ص 30. [8]. صحیفه امام؛ ج 6، ص 92 - 91 . [9]. کیهان 17 بهمن 57، ص 8. [10]. همان جا، 18 بهمن، ص 8. [11]. کیهان و اطلاعات 19/11/57، ص 1. [12]. مطبوعات 18 بهمن 57. [13]. کیهان 18/11/57 به نقل از خبرگزارى رویتر. [14]. مأموریت در تهران، ص 436 و 437. [15]. همان جا، بخش پایانى کتاب و نتیجهگیرى آن. [16]. در مورد «کانال تلویزیونى انقلاب» در پاورقى 2 ص 249 توضیح داده شد. [17]. امام خمینى در پایان براى رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات ملى، آرزوى موفقیت و خدمت بیشتر در راه مردم کردند. [18] صحیفه امام؛ ج 6، ص 93 . [19]. صحیفه امام؛ ج 6، ص 94 . [20]. با استفاده از دائرةالمعارف فارسى ج 2 و 1 فرهنگ معین ج 2 اعلام. [21]. ملامصطفى بارزانى در ابتدا گرایش به شوروى داشت و در آنجا تحصیل کرده بود و با حمایت شورویها پیش از سفر به شوروى، از قاضى محمد حمایت کرد. در زمان کودتاى عبدالکریم قاسم کردها مورد عفو قرار گرفتند و به عراق بازگشتند ولى پس از آن جنگ فرسایشى آنها با دولت عراق ادامه یافت. طبق اسناد لان? جاسوسى ایران در بند، بخش اول، ص 97، شاه با کمک و راهنمایى اسرائیل، به افراد بارزانى پایگاه و مهمات و آذوقه مىداد و این وضع برکردهاى ایران نیز تأثیرى مستقیم داشت: در صورتى که به عوامل بارزانى کمک مىکردند رژیم کارى به کارشان نداشت، و در غیر این صورت با انواع فشارها روبرو بودند. ارتشبد فردوست، رئیس دفتر ویژ? اطلاعات شاه، در خاطرات خود به تفصیل دربار? رابط? شاه با بارزانىها و نقش ساواک در این میان قلم زده است (ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، ص 500 ـ 504) ملامصطفى پس از قرارداد 1975 الجزایر به ایران آمد و در یکى از بیمارستانهاى تهران درگذشت. [22]. فردوست پیرامون قرارداد 1975 الجزیره مىنویسد: «قرارداد فوق با وساطت بومدین در الجزایر میان محمدرضا و صدام به امضا رسید و محمدرضا پذیرفت که در مقابل تعدادى ارتفاعات در باختران و قطعى شدن مرز آبى اروند رود حمایت خود را از بارزانىها سلب کند، به اعتقاد من این قرارداد فقط به سود عراق بود و ماننداین بود که محمدرضا 1000 دلار بدهد و 5 دلار بگیرد. چرا امریکا تا سال 1975 محمدرضا را به حمایت از اکراد عراق تشویق کرد و دولت مرکزى بغداد را تضعیف نمود و در این سال خواستار پایان شورش بارزانىها و تثبیت دولت بغداد شد؟!... این مسئله فقط به خاطر صدام بود و اکنون که مهر? مورد نظر امریکا، یعنى صدام، در جاى مناسب قرار داشت لازم بود که وى به عنوان ناجى ارتش عراق از جنگ فرسایشى با اکراد وارد میدان شود.» همان جا، ص 503 [23]. همان جا، ص 504 پاورقى...، به نقل از یادداشت مترجم کتاب کردها، ترکها، عربها تألیف ادموندز. [24]. حسین دادگر. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى به سمت دادستان عمومى تهران منصوب شد و چندى نیز به عنوان عضو هیئت بررسى زندانها هیئتى که به فرمان حضرت امام مأمور گردیده بود با مرحوم شهید محمد منتظرى و آقایان افتخار جهرمى و بشارتى جهرمى همکارى داشت. [25]. ماجراى فرار این دو امریکایى را، به صورتى تحریف شده و اغراقآمیز یک نویسند? انگلیسى الاصل امریکایى به نام «کن فالت» نوشته که با عنوان فرار عقابها به فارسى ترجمه گردید. از روایت ایرانى این فرار، فیلمى با نام «دادستان» ساخته شده و گویا از کتاب فالت، امریکایىها نیز فیلمى ساختهاند. این پرونده پس از پیروزى انقلاب پىگرفته شد و حسین دادگر در سمت دادستان عمومى تهران توانست وکیل زبردست امریکایى را شکست دهد و حقوق ایران را از دادگاه امریکایى استیفا کند. [26]. به رهبرى غنى بلوریان، عضو کرد مهاجر حزب توده در شوروى که در آستانه انقلاب به همراه عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دموکرات کردستان به منطقه آمد. [27]. فرار عقابها، کن فالت، ترجم? حسین ابوترابیان، صفح? «نه» مقدمه و ص 369 به بعد متن. منبع: کوثر، ج3، موسسه چاپ و نشر عروج، 1385، صص 224- 244