جرقه اعتراضات
تا اواخر آبان 1356 مخالفان حکومت، به فعالیتهای محصور به پشت درهای بسته، نوشتن بیانیه، تشکیل گروهای جدید، احیای گروههای قدیم، صدور نامه و انتشار نشریات اقدام میکردند، اما پس از آن تاریخ، مرحله جدیدی در روند انقلاب رخ داد و فعالیت مخالفان به صورت تظاهرات خیابانی خود را نشان داد. نقطه عطف در 25 آبان رخ داد که پس از نه شب جلسات شعرخوانی آرام با مضمون سیاسی که توسط کانون نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان و در دانشگاه آریامهر در آبان ماه سال 1356 تشکیل شده بود، پلیس اقدام به برهم زدن جلسه شب شعر دهم و متفرق کردن حدود ده هزار دانشجوی شنونده در آن کرد که تظاهرات خشمگینانه دانشجویان و سرازیر شدن آنان در خیابانها با سردادن شعارهای ضد حکومتی را به دنبال داشت. در این درگیری یک دانشجو کشته، هفتاد تن مجروح و یکصد تن بازداشت شدند. در ده روز پس از آن، تظاهراتهای دانشجویی افزایش یافت و دانشگاههای اصلی تهران در اعتراض به درگیری 25 آبان تعطیل شدند. پس از آن، دانشگاههای بزرگ کشور به یادبود 16 آذر دست به اعتصاب زدند. ولی تظاهر کنندگان دستگیر شده در ناآرامیهای پیشین، پس از محاکمههای کوتاهی در دادگاههای مدنی تبرئه شدند و اینگونه محاکمات به روشنی نشان داد که ساواک دیگر توان استفاده از دادگاههای نظامی را برای سرکوب مخالفان ندارد.
در دی ماه همان سال اتفاق دیگری به تظاهرات خیابانی شدت بخشید. در تاریخ 17 دی، روزنامه اطلاعات مقاله نیشداری برضد روحانیت مخالف نوشت. آنانرا «ارتجاع سیاه» نامید و به همکاری پنهان با کمونیسم بینالملل برای محو دستاوردهای انقلاب سفید متهم ساخت. همچنین خمینی را به بیگانه بودن و جاسوسی برای بریتانیا در دوران جوانی متهم کرد و او را بی بندوبار و نویسنده اشعار شهوتانگیز صوفیانه نامید. این مقاله شهر قم را به خشم آورد. حوزههای علمیه و بازار تعطیل و خواستار عذرخواهی علنی حکومت شدند. حدود 4000 نفر از طلاب و هواداران آنان در روز 19 ماه دی در تظاهرات به دادن شعار پرداخته و با پلیس درگیر شدند. در این درگیریها بنا به اعلام حکومت دوتن و به گفته مخالفان هفتاد تن کشته و بیش از پانصد نفر زخمی شدند.روز بعد خمینی خواستار تظاهرات بیشتر شد و به شهر قم و آنانکه «روحانیت مترقی» نامید، به خاطر ایستادگی در برابر حکومت تبریک گفت و شاه را به همکاری با آمریکا برای نابودی ایران متهم کرد. آیتالله شریعتمداری نیز در مصاحبهای نادر با خبرنگاران خارجی، از حکومت گلایه کرد و رفتار پلیس و حکومت با روحانیون را توهینآمیز خواند. شریعتمداری همچنین به همراه 88 تن از روحانیون، بازاریان و دیگر مخالفان از ملت خواست که چهلم کشتار قم را با دست کشیدن از کار و حضور آرام در مساجد برگزار کنند. بعدها در جستجوی جرقه یا سرآغاز انقلاب ایران، روزنامهنگاران، چاپ مقاله اطلاعات و پیامدهای آن در قم را عنوان کردند. و برخی چون حامد الگار و هنری مانسون کشته شدن مصطفی خمینی را شروع زنجیره اتفاقاتی میدانند که منجر به انقلاب ایران شد؛اما آبراهامیان، بر این باور است که درواقع نقطه آغازین انقلاب پیچیده تر از این بوده و نخستین جرقه را میتوان به پیشتر از چاپ مقاله و به جلسات شعرخوانی و ناآرامیهای دانشگاه آریامهر نسبت داد. در مجموع این دو حادثه، تجلی دو نیروی حاضر در جنبش انقلابی محسوب میشد که یکی طبقه متوسط حقوق بگیر و جایگاه اعتراض سیاسی آن یعنی دانشگاههای مدرن و دیگری طبقه متوسط متمول و سنتی و مراکز سازمانهای اجتماعی-سیاسی آن یعنی مدارس علوم دینی سنتی (حوزههای علمیه) و بازار بود.